آیین یارسان در ایران قرن چهاردهم خورشیدی

سیده بهناز حسینی[1]

آیین یارسان آیینی کمتر شناخته‌شده در غرب فلات ایران است. در زبان کهنِ کردی، واژه «سان» اشاره به خورشید دارد. یارسان یعنی یارِ خورشید، همدم و پیروِ منبع نور. ریشه این دین بازمانده از اندیشه مغ‌های آیین مهری در هزاره‌های کهن است. یارسان‌ها بر این باورند که چرخه مرگ و زندگی آنقدر ادامه می‌یابد تا انسان از ناپاکی‌ها پالوده شود.

آمار دقیقی از جامعه یارسان ایران وجود ندارد. یکی از دلایل این امر فرهنگ ویژه این اقلیت دینی است که بدلیل شرایط اجتماعی و جو حاکم که اکثریت مردم جامعه مسلمان هستند، پیروان این آئین ترجیح می دهند از آشکار نمودن باورهای دینی خویش خودداری نمایند.

یارسان پیش از آنکه یک دین باشد، یک نظام فکری است، درست مانند هر دین دیگری. ادیان و مذاهب گوناگونی از جهان‌بینی یارسانی نشأت گرفته‌اند. دروزی، علوی و ایزدی تنها سه نمونه از وام‌دارندگان از این کیش هستند. این دین دربر دارنده مجموعه گسترده‌ای از باورها و مناسک جمعی بود تا اینکه در انتهای قرن هفتم هجری توسط سلطان سحاک به شکل مجموعه‌ای از باورها، مناسک و اصول معرفی شد.

درواقع سلطان سحاک روح تازه ای به این دین داد و به باورهای یارسان نظمی دوباره بخشید. از سوی دیگر بنیان‌گذار خاندان‌های این آیین شد و در نزد پیروان این دین تقدس یافت. شایان ذکر است هم‌اکنون زیارتگاه سلطان سحاک یکی از اماکن مقدس پیروان این آیین می باشد. کتاب مقدس آیین یارسان «نامه سرانجام» یا «دیوان گوره» نام دارد که دربرگیرنده گفتارهای سلطان سحاک و یاران نزدیک او می باشد.

برای فهم درست تاریخ این دین باید در نظر داشت که سلطان سحاک خود به تنهایی مجموعه مراسم و مناسک و بارهای یارسان را صورت‌بندی نکرد. او افزون بر تلاش‌هایش در این راستا، وارث دستاوردهای دیگر اندیشمندان هم‌کیش خود بود. «بهلول ماهی»، «شاه خوشین»، «بابا ناووس»، «بابا سرهنگ» از جمله کسانی بوده‌اند که پیش از سلطان سحاک به ترویج این آیین همت گماشتند و سلطان سحاک ادامه دهنده راه آنان و نیز تکمیل کننده این آیین کهن بوده است. اگر بخواهیم به ریشه پیدایش این دین برسیم باید هزاران سال به عقب برگردیم. ریشه این دین، بازمانده از اندیشه مغان در هزاره‌های کهن است. آنچه که از یک هزار سال پیش تا کنون در متن این آیین وارد شده، مناسک و آداب و رسوم فرهنگی بوده است. مناسک و آداب و رسوم این دین در طول قرون متمادی تغییرات اندکی به خود گرفته است و اصول و جهان‌بینی آن بیشترین شباهت را به اندیشه‌های باستانی زاگرس‌نشینان دارد. در ادامه این متن، به فلسفه این آیین پرداخته خواهد شد.

  آیین یارسان در آینه شعر پارسی

در ادبیات کلاسیک فارسی به اشکال گوناگون از این دین یاد شده است. از مقایسه شعرهایی که در آنها به این آیین اشاره شده می‌توان دریافت که کیش یارسان بازمانده‌ای از ایران باشکوه به شمار می‌رفته. در حقیقت این دین کارکردی نمادین در ادبیات فارسی داشته است. به این معنا که دلالت بر یک تمدن کهن دارد که ظاهراً از یادها زدوده شده است. در اسناد و کتب تاریخی قرون اولیه اسلامی از پیروان یارسان با نام گوران یاد شده. فردوسی نیز در اثر خود شاهنامه در به نظم کشیدن لشکر کشی کیخسرو پادشاه کیانی به هنگام گردآوری لشکر برای جنگ با تورانیان از گوران ها اینگونه یاد میکند:

دو تن نیز بودند همرزم سوز                 چو  گوران شَه  آن گُرد لشگر فروز

رِندی حافظ نیز بی‌تأثیر از یارسانان نبوده است. همان‌طور که اشاره شد تمدن کهن یاری‌ها به مثابه بازمانده‌ای از شکوه تمدن ایران در نزد گذشتگان نمود داشته است. این نماد، رفته رفته کارکردی زیبایی‌شناسی به خود گرفت و در شعر فارسی نمود پیدا کرد. یکی از نمونه‌های آشکار چنین اشعاری، بیت مشهور حافظ است:

شهریاران بود و خاک مهربانان این دیار        مهربانی کی سر آمد شهرِ یاران را چه شد

البته فراتر از شعر و ادبیات نیز، یافته‌هایی در دست داریم که به قدمت دین یارسان صحه می‌گذارند. پایه‌ای ترین راه کشفِ قدمت این آیین در فلسفه این دین نهفته است.

آیین یارسان در تاریخ معاصر

تاریخ معاصر خاورمیانه نشان می دهد مردمان  یارسان در خط مقدم جنگ با دشمنان ایران بوده اند. با شروع جنگ جهانی اول، یکه تازیها و حملات قشون عثمانی به مناطق غربی ایران آغاز گردید. در نتیجه این حمله، جنگی بزرگ در منطقه  کرند از شهرهای استان کرمانشاه رخ داد. مردمان این منطقه باورمند به عقاید یارسان هستند. در این جنگ بیش از 500 نفر از میهن پرستان ایران کشته شدند که شامل  مردم شهر کرند اعم از مرد، زن و کودک وهمچنین سربازان ایلات گوران و سنجابی  که دربرابر قشون متجاوز عثمانی از خاک ایران دفاع نمودند. چند تن از سادات حیدری از جمله سید جمشید، سید نعیم  و سید فرج حیدری پس از وارد آوردن تلفات بر ستون دشمن به سبب پایداری مورد هدف قشون عثمانی قرار گرفته و جان باختند. در نهایت ارتش عثمانی نیز با دادن حدود 200 کشته و تلفات سنگین مجبور به پذیرش شکست شد. ماحصل این رویداد پیمان صلحی بود که  در دشت خسرو آباد منعقد شد و عثمانی‌ها را وادار به عقب‌نشینی کرد.

در جریان جنگ جهانی اول، با ورود سپاه روسیه به کرمانشاه در منطقه پاتاق کرند بین ایلات متحد گوران و سنجابی (از باورمندان به آیین ایرانی یارسان) از یک سو و قوای روسیه از سوی دیگر جنگی خونین روی داد که تلفات سنگینی به هر دو سوی درگیری وارد کرد. در نهایت قائله با عقب‌نشینی نیروهای تزاری روس ختم شد.

با آغاز جنگ ایران وعراق در سال 1359، «سید نصرالدین حیدری» رهبر معنوی جامعه یارسان با تشکیل نیروی چریکی از عشایر یارسان شامل هزاران جوان ونوجوان وبزرگسال منطقه، در حفظ مرزهای ایران شرکت داشت. ایشان همچنین فرماندهی این بسیج مردمی را نیز بر عهده داشت. افزون بر اینکه در طول جنگ همواره در خط اول دفاع از ایران بود، در زلزله، سیل و دیگر مشکلات کشور، مردم یارسان را تشویق برای  کمک رسانی به سایر مردم ایران می نماید.  

جغرافیا مادر تمدن

در  شیراز و دیگر شهرهای جنوبی ایران نیز جمعیت قابل توجهی از جامعه یارسان می‌زیسته‌اند. البته چنانکه اشاره شد، ستیزه‌های سیاسی و دینی از دیرباز تا کنون باعث شده که پیروان این آیین به مناطق کوهستانی پناه ببرند. چنانکه در حال حاضر نیز در مرتفع‌ترین نقاط ایران یعنی اورامانات، پاوه، لکستان و صحنه تراکم جمعیت دارند.

اگرچه فرهنگ کردی با این آیین درهم‌آمیخته است، اما نباید گستره جمعیتی یارسانان را به خطه کردستان محدود کرد. اقوام تُرک و لُر، پس از کردها بیشترین باورمندان به این آیین را تشکیل می دهند. از اطراف کوه‌های زاگرس تا مرزهای یونان کنونی خاستگاه پیدایش این دین بوده است. حتی گستره این دین به ایران هم محدود نمی‌شود. ترکیه کنونی، عراق و ایران کشورهایی هستند که بیشترین جمعیت یارسان را دارند.

 البته گسترش این دین پس از قرنها نیز به سواحل دریای مدیترانه نیز رسید، تا جایی که لبنان  و سوریه کنونی نیز جمعیتی اندک از یارسانان را در خود داشت.

ایزدیها یکی دیگر از اقلیتهای دینی شناخته شده در خاورمیانه (ساکن عراق) هستند که باورهای مذهبی آنها به پیروان یارسان بسیار نزدیک می باشد. اعتقاد به پیر (بالاترین درجه دینی) و نیز باور به تناسخ یا بازگشت مجدد روح به زندگی از اصلیترین تشابهات دینی میان یارسان و آیین ایزدی می باشد. با توجه به نزدیکی محدوده جغرافیایی پیروان آیینهای مذکور و نیز اکثریت پیروان آنها که کُرد می باشند اینگونه  بنظر می رسد که ایزدیها دسته جدا  مانده ( به دلیل جغرافیای سیاسی) از جامعه یارسان باشند. البته جامعه ایزدی بدلیل برخورد و همزیستی با جوامع مسلمان تا حدودی برخی باورهای آنها دستخوش تغییرات شده است.

فلسفه آیین یارسان

1001 برای پیروان آیین یارسان یک عدد معمولی نیست. این نخستین چیزی است که با واکاوی این دین به دست می‌آوریم. آنها بر این باورند که جان آدمی پس از هزار و یک بار رفت و برگشت (مرگ و تولد دوباره) میان کالبد تن و دنیای بیرون از جسم به حقیقت غایی می‌رسد. در ادبیات دینی یارسان به این رفت و برگشت «دونادون» گفته می‌شود. در حقیقت این فرصت‌ها به انسان داده می‌شود تا خود را از بند پلیدی برهاند. پس آدمی باید برای کوتاه کردن این رفت و برگشت طولانی و کاستن از رنج زیستن در دنیای مادی به چهار اصل اساسی تکیه کند: پاکی، راستی، نیستی و ردا. این چهار مفهوم ستون‌هایی هستند که این دین را از دیرباز تا کنون استوار نگه داشته است.

البته ممکن است که این عدد، صرفا کارکردی نمادین داشته باشد و فقط دلالت بر فراوانیِ فرصت‌های باشد که انسان می‌تواند برای زیست اخلاقی‌تر از آن استفاده کند. با این حال زایش انسان در کالبدهای گوناگون از باورهای کلیدی در این دین است. به عبارت دیگر، باورمندی به نوعی چرخه زندگی که مرگ و نوزایی در همین جهان روی می‌دهد از اصول اندیشه یارسان ست. این اعتقاد شباهت بسیار زیادی به اندیشه تناسخ در ادیان هندی دارد. چنین به نظر می‌رسد که تطبیق دادن ادیان هندی و آیین یارسان حکایت از ریشه مشترک آنها دارد. تأثیر پذیری و گذاری این آیین بر مسیحیت، آیین مانوی و حتی اسلام نیز بر این دین آشکار است.

آداب و مناسک آیین یارسان

مهمترین مناسک در میان پیروان آیین یاری رسمی به نام «خاونکار» است. خاونکار یا «روزه مرنو» هر ساله در آبان‌ماه برگزار می‌شود. بنابر این رسم دیرینه هر باورمندی می‌بایست سه روز را روزه بگیرد و در پایان سومین روز نذری خود را به پیشگاه خداوند تقدیم کنم؛ قربانی کردن یک خروس و نذر یک من برنج در واپسین روز خاونکار کامل‌کننده این مراسم است.

رقص سماع، با ضرب‌آهنگی منظم و سروده های دینی که بدان «کلام» گویند و در وصف بزرگان دینی خوانده می‌شود از دیگر خصیصه‌ های آیین یارسان است. در مناطق یاری‌نشین همانند کرمانشاه، کردستان، لرستان و ایلام، خواندن متون دینی و هم‌آوایی عبادت‌کنندگان یاری یکی از جذاب‌ترین موسیقی‌های آیینی ایران بوده است. گویی عبادت‌کنندگان با چرخاندن سر خود و هماهنگی با موسیقی وارد حالت خلسه‌ می‌شوند و به این شکل نیایش می‌کنند. این رسم هم‌اکنون بیش از هر جای دیگری در کردستان رواج دارد.

نواختن تنبور در جم‌خانه‌ها و نیایش‌های دسته‌جمعی یکی دیگر از عناصر هویت‌ساز خاندان‌های یاری است. مردان یارسان سبیل یا شارب خود را نمی‌تراشند. البته باید به خاطر داشت که نواختن تنبور، حتی سبیل بلند مردانِ یارسان و اهمیت میوه انار از نمادهای مقدس مذهبی میان آنان می باشد. این نمادها در طول زمان پیوست شده‌اند تا هسته بنیادین این دین را پویا کنند؛ نمادهایی که عدد 1001 تنها یکی از آنهاست.

منابع برای مطالعه‌ی بیشتر

 Bahrāmi, I. (2006). Roein Tani va Javdanegi dar Asatir (1st ed.). Asatir publication.

Van Bruinessen, M. (2014). Veneration of Satan among the Ahl-e Haqq of the Gûrân region. Fritillaria Kurdicia, Bulletin of Kurdish Studies, 3–4, 6–41. http://www.kurdishstudies.pl/?en_fritillaria-kurdica.-bulletin-of-kurdishstudies.-no.-3-4,77.

Van Bruinessen, M. (2017). Dersim and Dālāhu: Some refections on Kurdish Alevism and the Ahl-i Haqq religion. In S. Raei (Ed.), Islamic Alternatives: Non-Mainstream Religion in Persianate Societies (pp.  65–93).

Harrassowitz Verlag. Coward, H. (2008). The Perfectibility of Human Nature in Eastern and Western Thought: The Central Story. State University of New York Press.

Curta, Florin, & Holt, Andrew (Eds.). (2016). Great Events in Religion: An Encyclopedia of Pivotal Events in Religious History. 3 vols. ABC-CLIO publication.

Dakei, S. F.-o. (2015). Babā Na ̄ vos Divine ̄ . Sales publication.

Dehqān, M. (2004). Barkhi manabe motale Ahl-i Haqq. Book of Mah Tarikh and Joghrafa, 76–75, 147–153. https://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/3971/147/text Accessed 22 March 2019

Holt, P. M., Ann, K. S., Lambton, L., & Bernard. (2008). The Cambridge History of Islam (Vol. 2A). Cambridge University Press. https://doi.org/10.1017/ CHOL9780521219488

Hosseini, S. B. (2016). Life after death in Manichaeism and Yarsan. Fritillaria Kurdicia, Bulletin of Kurdish Studies, 13–14, 4–34. http://www.kurdishstudies.pl/?en_fritillaria-kurdica-no.-13-14,154. Accessed 16 August 2019

Hosseini, S. B. (2017). The oral transmission of Yārsāni’s traditional education. Fritillaria Kurdicia, Bulletin of Kurdish Studies, 17, 20–34. http://www.kurdishstudies.pl/?en_fritillaria-kurdica.bulletin-of-kurdish-studies-no.-17,176. Accessed 16 August 2019

Hosseini S.B. (2021).Yari Religion in Iran. Palgrave Macmillan,

Ibn al-Athir, Ali. (2002). The Complete History. 1st ed. Vol. 9. Trans. by Hamid Reza Azhir. Tehran: Asatir publication. https://fles.tarikhema.org/pdf/IbneAsir/Tarikhe_Kamel_Ebne_Asir_09.pdf. Accessed 16 August 2019.

Kreyenbroek, P., Mithra, G., Ahreman, B., & Tâwûs, M. (1992). Traces of an Ancient Myth in the Cosmogonies of Two Modern Sects. In P. Gignoux (Ed.), Recurrent patterns in Iranian religions: From Mazdaism to Sufsm (pp. 57–79). Studia Iranica.

Mir-Hosseini, Z. (1994a). Inner Truth and Outer History: The Two Worlds of the Ahl-I Haqq of Kurdistan. International Journal of Middle East Studies, 26(2), 267–285. https://www.jstor.org/stable/164736?origin=JSTOR-pdf&seq=1.

 Mir-Hosseini, Z. (1994b). Redefning the Truth: Ahl-I Haqq and the Islamic Republic of Iran. British        Journal of Middle Eastern Studies, 21(1), 211–228. https://doi.org/10.1080/13530199408705601.

Mir-Hosseini, Z. (1996). Faith, Ritual and Culture Among the Ahl-i Haqq. In P.  Kreyenbroek & C.  Allison (Eds.), Kurdish Culture and Identity (pp.  111–134). Zed Books. http://www.zibamirhosseini.com/wp-content/ uploads/2014/10/ZMH-Faith-Ritual-culture-among-AH.pdf.

Mokri, M. (2003). Andisshe Mazharyat dar nazd Ahl-e Haqq, Translated by Mostafa Dehqan. Journal of Name Parsi, 27, 73–78.

Safizadeh, S. (1978). Sultan Isaac and Yārsān religion. Journal of Barresihaye Tarikhi, 77, 1. http://ensani.ir/fa/article/11399/.

 Safizadeh, S. (1981). Mashahir-e Ahle Haqq. Tahori publication.

 Safizadeh, S. (1982). Neweshtehaye Parakandeh Darbare Yarsan (1st ed.). Ataei Publications Institute.

Shah Taymour, Banyarani. (2004). Divine Shah Taymour. Handwritten by Seyyed Nosrat allah Zarin Zolnori.

Sorāni, Nowruz. (2010). Daftar Nowruz Sorāni. Handwritten by Asad-o allh Safari.

Vermaseren, Maarten Joseph. (1963). Mithras, the Secret God. Translated by Therese Megaw and John Vincent Stanley Megaw. New York: Barnes & Noble.

  • مرادی، گلمراد، نگاهى گذرا به تاريخ و فلسفه ى اهل حق (یارسان)، هایدلبرگ، بهار ۱۹۸۶
  • صفی زاده بورکه ای، صدیق، سلطان سحاک و آیین یارسان، مجله بررسیهای تاریخی، شماره 77، 1357
  • صفی زاده بورکه ای، صدیق، نوشته های پراکنده درباره یارسان، چاپ اول، انتشارات عطائی، 1360
  • صفی زاده بورکه ای، صدیق، مشاهیر اهل حق، انتشارات تهوری، 1359
  • مکری، محمد، اندیشه مظهریت در نزد اهل حق، ترجمه مصطفی دهقان، مجله نامه پارسی، شماره 27، ص 73-78، 1357
  • محمودی، احسان، نگاهی به شرایط ایل گوران در جنگ جهانی اول، روزنامه نقد حال کرمانشاه، شماره 961، ص 5، 18 آبان 1400
  • دهقان، مصطفی، برخی منابع مطالعاتی اهل حق، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، شماره 76-75، ص 153-147، 1383

[1]  پژوهشگر مدعو در مطالعات اقلیت، دانشگاه آکسفورد.